«اقتصاد معاصر» گزارش می‌دهد؛

تقلای نتانیاهو برای اشغال اقتصادی سوریه 

رژیم صهیونیستی با سودای تبدیل‌شدن به قدرت برتر اقتصادی در منطقه، فتنه شام را رقم زده است تا با اشغال اقتصادی جنوب سوریه، مثل گذشته با ثروت و سرمایه اعراب، جایگاه خود را در منطقه قوی‌تر کند.
تقلای نتانیاهو برای اشغال اقتصادی سوریه 
کد خبر:۱۰۲۸۹

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ سوریه طی سه روز گذشته و به دنبال سقوط نظام بشار اسد، صحنه تخریب و نابودی نظام‌مند تاسیسات اقتصادی و نظامی این کشور در حملات بی‌وقفه نیروی هوایی یا دریایی اسرائیل است. این در حالی بوده که شورشیان سلفی مسلط بر دمشق و حتی ترکیه، به عنوان حامی اصلی این شورشیان در برابر حملات صهصونیست‌ها سکوت اختیار کرده‌اند. 

تل‌آویو نیز، همزمان از سمت جنوب غربی سوریه به بهانه امنیتی در حال پیشروی در خاک سوریه بوده که به گفته تحلیلگران عربی، این اشغالگری تازه اسرائیل در راستای اهداف توسعه‌طلبانه این رژیم برای تسلط بر منابع و ثروت‌ بلندی‌های جولان و همچنین گسترش حضور خود تا مرز عراق و سوریه برای مسدود کردن جاده بین‌المللی ترانزیت کالا از بغداد به دمشق است. 

به همین سبب، از امروز گزارش رسانه‌های منطقه از توطئه مشترک اردوغان و نتانیاهو برای تجزیه سوریه حکایت می‌کند و اینکه این بار ترکیه و تل‌آویو، نه با تسلط به جنگ، بلکه از طریق تحریک سلفی‌های مزدور خود در جهت توسعه‌طلبی گام برداشته‌اند، به طوری که شمال سوریه در اشغال اقتصادی ترکیه و جنوب آن هم در شکل یک کشور کوچک در اشغال اقتصادی اسرائیل هستند؛ در حالی که شرق سوریه نیز تحت کنترل آمریکا و شبه نظامیان کرد مزدور آن قرار دارد که ۹۰ درصد میادین نفتی را در کنترل خود دارند و نفت آن را غارت می‌کنند. 

روزنامه لبنانی البنا در یادداشتی به قلم  فواد مطر و با عنوان «نتانیاهو و نقشه هژمونی اسرائیل در منطقه» تاکید کرد: «اسرائیل مجددا از طریق ایجاد فتنه قومی و مذهبی، این بار در سوریه  به دنبال تقویت اقتصاد خود با چپاول منابع و ثروت ملت‌های عربی و ایجاد هژمونی برای خود با دستیابی به جایگاه قدرت اقتصادی برتر در منطقه است.»

در یادداشت این نویسنده لبنانی آمده است: «منطقه خاورمیانه به دلیل موقعیت استراتژیک خود که سه قاره را به هم متصل می‌کند، یکی از مهم‌ترین مناطق جهان را تشکیل می‌‎دهد و دارای منابع زیرزمینی نفت، گاز، مواد معدنی و منابع آبی از رودهای نیل، فرات و دجله تا رود اردن و لیتانی است.» 

منطقه غرب آسیا همچنین دارای زمین‌های زراعی وسیع بوده و منابع انسانی کارآمد، شایستگی‌های علمی و نیروی کار فراوان را گرد هم آورده است. 

با این حال، اسرائیل که استعمارگران، آن را در وسط منطقه عربی کاشتند، قصد دارد که منطقه را بر اساس فتنه بین گروه‌های قومی، مذهبی و فرقه‌ای، بازسازی کند؛ به گونه‌ای که خود این رژیم از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی قوی‌ترین باشد. همان طور که مجله «ایگونیم اسرائیل» در سال ۱۹۸۲ برای نخستین بار از این طرح اسرائیل پرده برداشت. 

اسلو، فتح باب بازارهای عربی به روی اسرائیل 

بر اساس مطالعه‌ای که در سال ۱۹۹۶ میلادی به زبان عبری منتشر شد، معاهده اسلو آغاز گشایش اموراقتصادی برای اسرائیل بود. معاهده اسلو میان تل‌آویو و سازمان آزادی بخش فلسطین، در را به روی بسیاری از کشورها برای برقراری روابط اقتصادی با رژیم صهیونیستی باز کرد و این توافق مزایای متعددی را برای اسرائیل به همراه داشت؛ از جمله  اینکه بار امنیتی و نظامی بر اقتصاد اسرائیل را کاهش داده و موجب افزایش صادرات آن به کشورهایی شد که اسرائیل را تحریم کرده بودند.

به دنبال همین توافق، اسلو هزینه استقراض اسرائیل از بانک‌ها و موسسات مالی بین‌المللی به دلیل کاهش سطح ریسک و هجوم سرمایه‌گذاری‌های مستقیم خارجی به سمت اسرائیل را کاهش داد. 

در مقابل همه اینها، نتانیاهو با اسلو هم مخالفت و طرح «صلح برای صلح» را پیشنهاد کرد، زیرا وی می‌خواهد رژیم صهیونیستی مرکز کنترل مناطق پیرامون خود باشد تا به هژمونی خود بر خاورمیانه دست یابد، حتی اگر لازم باشد به زور و نسل‌کشی متوسل شود. 

به عقیده نویسنده عرب زبان،‌ نتانیاهو می‌خواهد که گذشته‌ها (جنگ‌ها و مناقشه اعراب و اسرائیل) فراموش شده و نظم منطقه‌ای جدیدی به رهبری اسرائیل شکل گیرد. در واقع احیای پروژه خاورمیانه، حاصل تلاقی دو پروژه در خاک کشورهای عربی است. صهیونیسم از یک‌سو و جهانی شدن از سوی دیگر، آن هم پس از اینکه سند موسوم به کیوونیم در سال ۲۰۰۲ به شکست انجامید. (سندی که شارون به بوش پسر با عنوان «اتحادیه کشورهای خاورمیانه»ارائه داد؛ ‌پروژه‌ای که برای برچیدن اتحادیه کشورهای عربی و جایگزینی آن با «اتحاد کشورهای خاورمیانه» طراحی شده بود، به طوری که ترکیه و اسرائیل هم در آن جای داشته باشند و ایالات متحده آمریکا به عنوان ناظر در آن شرکت کند.) 

همپوشانی بین پروژه صهیونیستی و پروژه جهانی‌سازی از یک‌سو و عادی‌سازی روابط اعراب با این رژیم و برخورداری از حمایت‌های مالی خارجی از سوی دیگر، منجر به این شد که اسرائیل به یک رژیم متخصص و پیش‌رو در در تولید کالاها و خدمات مربوط به فناوری، پیشرفته شود؛ به نحوی که جهان عرب به بازار این کالاها و خدمات صهیونیستی و صادرات مواد خام تبدیل شود و از به همین جهت نیز همان هدف مد نظر صهیونیست‌ها محقق شد. 

سرمایه اعراب در آمریکا در صندوق‌های سرمایه‌گذاری حامی اسرائیل است 

از همین‌رو ذخایر عظیم سرمایه کشورها و شهروندان عرب سپرده‌گذاری شده در غرب، در واقع در در صندوق‌های سرمایه گذاری تحت مدیریت یهودیان است و به روشی متناسب با پیشبرد پروژه امپراتوری اسرائیل در منطقه اداره می‌شود. 

از همین‌رو اگر می‌بینیم که امروز اسرائیل در زمینه فناوری توانمند شده و روابط نزدیکی با بلوک صنعتی پیشرفته غرب دارد، مدیون سه عنصر عربی نیروی کار، منابع انسانی و ثروت مالی کشورهای عربی است. 

طرح خاورمیانه جدید بر دو ستون اولی برجسته کردن درگیری‌های فرقه‌ای و قومی و تشکیل دولت‌های کوچک متخاصم و دومی هیزم انداختن در آتش درگیری‌ها و کشمکش‌ها در منطقه استوار است. 

این نویسنده همچنین بیان دارد: «احساس تعلق اسرائیل به طرح و گزاره خاورمیانه جدید از این حیث بوده که منجر به دستیابی به هدف پیشبرد عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل، پایان دادن به تحریم اعراب علیه این رژیم، وارد کردن آن به بافت منطقه عربی و الحاق همیشگی به منطقه و گشودن درها به روی رفاه و امنیت  این رژیم می‌شود.

مطر در پایان یادداشت خود با اشاره به اینکه توطئه‌های اردوغان و نتانیاهو به شکست خواهد انجامید،  تاکید کرد: «با این حال نتانیاهو نمی‌تواند پروژه شیمون پرز -خاورمیانه جدید- را با زور و تسلط نظامی به دست آورد، زیرا هیچکس نمی‌تواند ارتباط یک شهروند در جهان عرب را با گذشته خود (مناقشه اعراب و اسرائیل) قطع کند؛ همان طور که صهیونیسم نمی‌تواند به رنج، درد و فداکاری شهروندان در جهان عرب پایان دهد و فقط برای استثمار و بهره‌کشی در منطقه گماشته شده است.

ارسال نظرات